سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی سبز
 

بازدید امروز: 39
بازدید دیروز: 47
کل بازدیدها: 96605

 روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت







 او کسی بود که از غرق شدن می ترسید




دختری ساده که یک روز کبوتر شد و رفت
 هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد
عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت
مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت
 روز میلاد ، همان روز که عاشق شده بود
آنقدر غرق جنون بود که پرپر شد و رفت
زیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت چه تفاوت که چه خورده است؟ غم دل یا سم
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 88/8/17 توسط محسن
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک  
قالب وبلاگ